دیوارهای شیشه ای یا بتنی.... چه فرقی می کند؟

یادم نیست اسم کتابی از نادر ابراهیمی رو که سالها پیش خونده بودم. دنیایی که همه چیزش شیشه ای بود. آپارتمانی که شیشه ای بود و آدمها می تونستن همدیگه رو ببین. زندگی ها همه به وضوح پیدا بود.

اون موقع دنیایی که توی کتاب ازش حرف زده شده بود به نظرم ترسناک اومد. به نظرم ترسناک ترین اتفاق توی دنیا از بین رفتن حس امنیت بود. حسِ نداشتن هیچ حریم خصوصی.

الان اما این طوری و به اون ترسناکی بهش فکر نمی کنم. اتفاقا به نظرم وقتی آدمها همه چیزشون رو باشه، دیگه اینقدر تو زندگی همدیگه کنکاش نمی کنن. وقتی دیوار زندگی تو شفافه دیگه کسی یواشکی سرک نمی کشه تا ببینه توی خونه ات چه خبره.

می دونین چرا؟ چون دیگه دوره زمونه عوض شده.

فقط دو جا هست که هیچ وقت هیچ کسی نمی تونه حریم خصوصیشو از بین ببره : قلب و فکر آدم. 

و مهم ترین جا هم همینه. نه دیوار هیچ خونه واقعی یا مجازی ای. 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد